رادمهررادمهر، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه سن داره

رادمهر رنجبران

يازده سالگي ات پر بار و پر از موفقيت 😘

پسری و مامان

سلام گل پسرم ، عزیزدلم از امروز دیگه مامانی سر کار نرفت تا یه مدت طولانی با هم بمونیم و کلی کیف کنیم البته الان داریم برای اسباب کشی آماده میشیم و کمی خونمون شلوغ پلوغه اما خیلی زود که رفتیم خونه جدید با هم کلی بازی می کنیم و می تونم خیلی خوب بهت برسم و با هم خوش بگذرونیم . خیلی خیلی خوشحالم و احساس راحتی می کنم .   ...
27 خرداد 1391

تولد بابایی عزیزم

سلام پسزم امروز تولد بابایی بود اما چون سرمون شلوغ بودو گرفتار ،مجبور شدیم با یه کیک کوچیک یه هدیه کوچیک از طرف من و یه دسته گل کوچولو از طرف شما برگزارش کنیم بابایی جون رادمهر ، همسر عزیزم  تولدت مبارک باشه ، امیدواریم سالهای سال سالم و سلامت در کنار هم زندگی کنیم و شاد باشیم .       ...
23 خرداد 1391

رادمهر و سفر بابلسر

سلام گل پسری ناز مامان ، از بابلسر هم بر گشتیم ، خوش گذشت اما یکم گل پسری مامان اذیت کرد ، روز اول که رسیدیم درست در 215 روزگی متوجه شدم  که دندون پایین پسری یکیش نیش زده کمی بیرون و اون یکی هم از زیر لثه معلوم شده ولی بیرون نیومده، یکم تب داشتی و اذیت می کردی که مال دندونت بود . ولی در کل خوش گذشت ، حالا یه چند تا عکس از مسافرت .     ...
15 خرداد 1391

سلام بعد از چندین روز

سلام مامانی ببخشید که خیلی وقته به وبلاگت سر نزدم آخه خیلی سرم شلوغ بود داشتیم خونه می فروختیم ،می خریدیم و الان هم درگیر اسباب کشی هستیم ، اسباب جمع می کنیم و شما گل پسری مامان هم تو دست و پا می چرخی . چهاردست و پا رو کامل می ری ، میشینی ،دنبالمون راه می افتی سمت اتاق ها . به همه چی دست می زنی و می زاری تو دهنت . خیلی شیطون شدی .  حالا می خوام از اتفاقات این چند روز برات بگم : الان سوپ با ماش ، سیب زمینی ، هویج ، برنج ، سیب زمینی و مرغ می خوری ، آب پرتقال ، لیمو شیرین ، موز ، هندونه رو دوست داری ، فرنی ، حریره بادوم ، شیر برنج ، سرلاک برنج ، گندم هم که جای خود داره . شب ها هم قبل از خواب ماست می خوری و خیلی هم دوست د...
5 خرداد 1391
1